تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

دلتنگم ...

قلک دلتنگیام پر شده میشکنمش تا صدای دلتنگیام همه جارو پر کنه گوش کن ببین چه صدای قشنگی داره نترس صداش گوش خراش نیست فقط گوش کن ببین دلتنگیامو چقده گرون خریدم...

برای رفیقم...

گرچه این دل با ما خوب تا نکرد بهتر از ما هم کسی پیدا نکرد داغ را چون لاله پنهان کرد دل چون شقایق راز ما افشا نکرد با شکیبایی میان هست و نیست جز به دود و آه خود سودا نکرد بود غم پابسته در دهلیز دل پیش کس لب بر شکایت وا نکرد سوخت دل اما به اشک چشم ساخت تشنه بود و خواهش از دریا نکرد و هیچ کس ویرانیم را حس نکرد وسعت حیرانیم را حس نکرد در میان خنده های تلخ من دیده بارانیم را حس نکرد از میان آشنایان هیچ کس غرب پنهانیم را حس نکرد در هجوم لحظه های بی کسی گریه طوفانیم را حس نکرد آنکه با آغاز من مانوس بود لحظه پایانیم را حس نکرد تقدیم به دوستی که همیشه دوسش داشتم.

باید سکوت می کردم...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

من یه ماهیم...

من یه ماهیم که واسه تنگم بزرگم...
بچه ی بیحالش تو بغلش داشت جون میداد یه برگه نسخه توی دستش هراسون و سراسیمه بود حالشو می فهمیدم دیوونه شدم وقتی فهمیدم دارویی که دنبالشه یه استامینوفن ساده ست البته ساده بود... باورم نمیشد یه روزی مادری واسه استامینوفن التماس کنه خیلی درد آور و زجر آور بود نمی دونم اون خدای من کجاست؟؟؟ *** یاد روزی افتادم که دنبال مسکن بودم مسکنی که بهم گفتن قیمتش بالای 100هزار تومنه قیمتش بیشتر از دردام بود اصلا تسکین دهنده نبود بیشتر دردم میداد نمیارزید که بخرمش نخریدم وقتی برگشتم همه گفتن... گفتم: حالم خوب شد! بریم خدا می دونه چند روز همون جور درد کشیدم تا... خیلی سخته بتونی همه چیو توی خودت مخفی کنی حرف واسه گفتن داشته باشی اما دم نزنی دلت از حرف پر باشه اما به زبونت نیاری خوشحالم که با غرورم، با حرفام، دلتو به رحم نیوردم استوار می مونم مثل کوه... خم نمیشم تا حس کنی دارم می شکنم ثابت کردم که با این دردها ... می میرم، اما نمیذارم بفهمی، چی کشیدم!!! خدایا!!! اون روزایی رو که بمن نشون دادی به دشمنم هم نشون نده!!!
بابایی من عشق منه همه می دونن وقتی میگم عشق یعنی چی!!! یعنی قلب تپنده ی من عشقم میشه. اگه قلبش بتپه، قلب منم می تپه. فقط هم بابایی خودمه کسی حق نداره بهش بگه بابایی. هر وقت دلم براش تنگ میشه میرم توی اتاقش روی تختش دراز می کشم سرمو میذارم روی بالشش بعد با تمام وجودم عطر تنشو از روی بالشش حس می کنم بعد چشامو می بندم و پتوش رو به دور خودم می پیچم آی حال میده که نگو اونوقت همه جا عطر بابایی می پیچه عشق می کنم وقتی تو بسترش خوابم می بره یه حس آرامش دارم یه حس غرور بهش افتخار می کنم یه عادت دیگه هم دارم وقتی دلم گریه بخواد گوشی پزشکی بابایی رو میارم، میذارم روی قلبش بعد صدای قلبشو گوش میدم قلب بابایی یه قلب مردونه ست یعنی صداش فرق داره صداش میگه: بوم بوم بوم بوم... خودم کشف کردم اصلا خودم فهمیدم اونقده این کار رو دوست دارم که نگو ولی خیلیا بهم می خندن اما من و بابایی بهشون اهمیت نمیدیم چون اونا به ما حسودی می کنند دوستش دارم قد تمام ستاره های دنیا من و بابایی بیشتر اوقات رمزی حرف می زنیم جوری که مامانی هم متوجه نمیشه من و بابایی یه تیم هستیم. بقیه با مامانی، هم تیم هستن آی حال میده وقتی من و بابایی پیروز میشیم 90 % ما برنده میشیم چون زور من و بابایی بیشتر از همه ست بابایی حرف دلشو اول به من میگه نمی دونم چرا؟؟؟ ولی از وقتی که حتی بچه هم بودم فقط با من دردودل می کرد جوری رفتار می کنه که مامانی بهم حسودیش میشه خوب نبودنه رابطه من و مامان بخاطر رفتار آقای پدر هست این به نفع من نیست اما دیگه چاره ای نیست عادت کردم یعنی دیگه یاد گرفتم از دارایهام چجوری مراقبت کنم اما زبون همه دست منه یعنی می دونم با مامانی چجوری حرف بزنم که ازم نرنجه ولی همیشه بابایی نوع دوست داشتنش با مامانی فرق داره اصلا دوتاشون رو یه جور دوست ندارم هر کدوم یه مدل هستن *** بابایی جیگرم، عشقم، قلبم، زندگیم، همه وجودم، پلاسمای خونم، صدای قلبم روزت مبارک! خیلی خیلی خیلی خیلی دوستت دارم اونقده دوستت دارم که شاید وقت نکرده باشم بهت بگم ولی بدون قلبم با قلبت زنده ست. وجودم به وجودت بسته ست فقط و فقط دوستت دارم یه عالمه بوس خوشگل از اون صورت نازت.
این بار بیشتر ریشه کرده تو وجودت جوری که نمیشه حتی از کنارش رد شد بهت چپ چپ نگاه می کنه و تو منتظری که با تیغت ریشه اش رو از جا در بیاری اما موفق نمیشی چون به اون هر چی بیشتر زخم بزنی بیشتر ساکن جسمت میشه پس بهتره کاری به کارش نداشته باشی این توده هر چی بزرگتر میشه قدرتش هم زیاد میشه باید به قلبت یه لباس فولادی تن کنی تا باهاش بتونی بجنگی بالاخره یا من پیروز میشم یا اون!!!

...

حوالی من توقف ممنوع است... سکوتم را برهم نزن. فقط برو...

میرم سفر...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
آشفته ام داغون خراب نمی دونم چی بگم تا تلافی این دردها بشه یه عمر رفاقت آخرش هم بی خداحافظی رفتی؟! عیبی نداره دلم دریاست دیگه یاد گرفتم چطوری با این دردها بسازم چقده سخت بود این خبر رو بهم بدن نمی دونم خودت خواسته بودی یا خودش دلش سوخته بود واسه رفاقتمون؟ همون رفاقتی که همه سرش قسم می خوردند من و تو رو به زور از هم جدا می کردند حالا چه راحت این همه فاصله بینمون افتاد باورم نمیشه که دیگه زیر آسمون شهرم نباشی *** دلم چند روزی بود که گواهی میداد باید... اما به روی خودم نیاوردم خودمو زدم به بی عاری ولی امروز منو کوبیدی زمین بالاخره برنده شدی آخه چند ماهی بینمون فرق هست *** کسی حق نداشت پشت سر تو پیش من حرف بزنه یعنی اجازه نمیدادم. زبونش رو از گلوش می کشیدم بیرون چه غیرت و تعصبی داشتم نسبت به تو خانواده هامون هم می دونستن که نمی تونن مارو جدا کنند یادش بخیر!!! اون پیک خبر رسون همه رو هنوز داریم. وای یعنی میشه همه ی اون روزها تموم شده باشه؟؟؟ چی باعث شد؟ چی شد اون سالها باد هوا شد؟ یه سال، دو سال، نه نزدیک به 17 سال یعنی پر پر شد؟ *** دلیل این همه سکوتت رو نفهمیدم وقتی بهت اس دادم... ساکت موندی اما گریه هاتو خیلی خوب حس کردم آخه دلم همیشه بهت نزدیک بود با جمله ای که برات فرستاده بودم می دونستم بهم می ریزی باید بهم می ریختی عین خودم میشدی بعد از این که اون همه برات حرف زدم فقط بهم گفتی: دوستت دارم. دوست داشتنت درمان زخم های دلم نبود خودت هم خوب می دونی وقتی بهم میریزم زیاد حرف می زنم یا باید بنویسم یا باید حرف بزنم شاید تو تنها کسی هستی که پی به این اخلاق من برده باشی چون خوب می دونی وقتی روانم بهم بریزه دیگه دنیا آخرشه واسه همین ساکت بودی تا فقط من حرف بزنم *** نه رفیق!!! دیگه نیستم جایگزینی هم واسه تو ندارم چون بهت گفته بودم وقتی توی حصار قرنطینه ام قرار گرفتی فقط من! وقتی رفتی دیگه رفتی! خود خواه نبودم ... خیلی زیاد باهم دعوا کردیم ولی دعواهامون قشنگ بود چون علاقه مون رو بیشتر می کرد اما روزی که توی بهترین روز زندگیت فراموشم کردی... دیگه دعوا نبود یه کیش و مات بود که... اونقده توی زندگیت گم شدم که حتی ارزش اینو نداشتم که شماره ی جدیدت رو بهم بدی خیلی جاها قانونم رو زیر پا له کردم خیلی وقتها به روی خودم نیاوردم فقط بخاطر تو خیلی پیش رفتیم اما اونجوری نموند *** توی اون همه دعوا یه سیلی خوابوندم توی گوشت یادته!!! بارون می بارید هوای بهاری قشنگی بود هی هی هی... ای روزگار چه کردی با ما؟؟؟