هزار وعده ی خوبان
دامن آسمانگلباران سایه روشن ابرها...موسیقی باراناز دل ابرهای عاشقسکوت تنهایی را می شکندتا باز پرنده دل را پرواز دهد...ای عشقچشم یار در دفتر خاطرات گذشتهنام تو را می جوید...صبورانه به انتظار نشستهو مهربانی امروزش را نذر آمدنتکردهفردا که بیاییبرای ابد گل رویش شکفته خواهد شدو سنگینی بار دیروز...محو خواهد گشتدلش روشن استکه تو هم مشتاق اوییچیزی نمانده تا همه ی قلب پرمهرش رانثار آن بهانه ی گمشده کند...حتی خودت نمی دانیبرایت چه چیزها... تدارک دیدهچشم نیاز دل شیدالحظه ی دیدار نزدیک است...دل آرزوی تو داردلب نجوای نام قشنگتچشم...پاکی دریاگواه اشک های منتظرشای عشقاگر ز غفلت بشکنی دلی راغریبانه تا ابد... در سفر خواهی بودنه شمع محفل کسی...هزار پنجره گشوده رابسته خواهی دیدنگاه خسته ات با قفل هاعجین خواهد گشتشکوه نام تو زیباتر از غرور و خود خواهیحضور نورانیتبهاری تر از هر بوستانی...کسی به دل گفتهلبریز تو باشدمثل عطر نرگس در باغو اقاقی های پیچیده بر تارک تنراز لبخند دوست را می دانیشوق محبوس در سینهتو را می جوید...خانه ی دل را گم نکنی؟اینجا کسی از جنس ابریشمبه پیشواز لحظه ی حضور آمدهای عشقهزار وعده ی خوبان یکی وفا بکندبگو که می آیی...