تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

فرشته ی مادر

کودک از این همه لطف و محبت حیران شده بود. اما همین که چشمش به پروردگار افتاد دوباره آن غصه به سراغش آمد و گفت: اما من فقط تو و بهشت را دوست دارم و دلم می خواهد همیشه پیش تو باشم. پروردگار با محبت تمام گفت: پس باید خلیفه ی شایسته ای برای من باشی و نیز باید به عهد من وفا کنی تا به عهد تو وفا کنم چرا که مرا بر خود گواه و ناظر گرفته ای و من شما را به این عهد و قسم می آزمایم. کودک گفت: اگر من به عهدم وفا کنم تو هم به عهدت وفا می کنی؟پروردگار لبخند زد و گفت: بله از خدا باوفاتر به عهد کیست؟ هر چند انسان نسبت به پروردگارش نا سپاس است و خدا به این ناسپاسی گواهی خواهد داد. آه از نهاد کودک بلند شد و گفت: چطور ممکن است تو را از یاد ببرم و نسبت به تو ناسپاسی کنم؟پروردگار گفت؟ آن جا که می روی خیلی چیزهای خوب هست و تو ؟آن قدر مجذوب آن ها می شوی که مرا از یاد می بری. کودک گفت: از تو که خوب تر نیست. من به قدری شیفته و عاشق توام که هیچ چیز مرا از یاد تو غافل نخواهد کرد. آنگاه مکثی کرد و گفت: آخر چه چیزی ممکن است مرا از یاد تو غافل سازد؟پروردگار گفت نعمت های بی شماری که به شما عطا نمودم مانند اموال و فرزندان شما و هدایایی که فرشتگانم به اذن من به تو عطا کردند. کودک غمگین شد.پروردگار به غم کودک پی برد و با مهربانی به او گفت: تو مرا از یاد می بری اما هرگز از لطف خدا     نا امید مباش و بدان من همیشه نزدیک و مشتاق توام و به خاطر داشته باش که حتی اگر ناسپاسی کردی باز به سوی من بازگرد و بدان در توبه  همیشه به روی تو باز است البته بر آن کس که توبه کند و نیکوکار گردد و به راه هدایت  رود مغفرت و آمرزش من بسیار است. و ادامه دارد...
  • ... یکی از بنده هاش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی