تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

کنج ذهنم...

نمیدونم این چه حسیه که دارم اما نه خوبم نه بدم نه ناخوشم فقط حالم، حال خودم نیست... یه حال غریبه ست یه حالی که زیاد به سراغم نمیاد، اما وقتی هم میاد چند روزی مهمون دلم میشه. یه چیزایی هست یه خبرایی هست که من ازشون بی خبرم *** بیخیال زیرآبی میرن بدجور... یه حرفایی می زنن که اصلا با مزاجم خوش نیست! وقتی منو می بینن یه چیزی میگن وقتی پامو بیرون میذارم یه چیز دیگه میگن جالبه همش به گوشم میرسه اما نمی دونم کی درست میگه اصلا دوستم کیه؟ دشمنم کیه؟ واقعا مردد موندم نمیدونم سلام کدوم یکیشون بی طمع نبوده؟ خدا این روزهای پایانی رو بخیر کنه هیچوقت توی جمع گوشه گیر نبودم با اینکه همیشه حس تنهایی داشتم ولی اصلا کنار نکشیدم ولی این روزها دیگه از همه کس کناره گیری می کنم میدون رو دادم دست اونایی که سرش دارند دعوا می کنن! آخه من دیگه آدم مقاوم سابق نیستم. دیگه اون اسب سرکش قدیمی که یه زمانی تاخت و تاز داشت نیستم آخرین برگه های این دفترم داره تموم میشه خوب یا بدش دیگه مهم نیست داره تموم میشه تعجبم این روزها از اینه تمام علمی رو که استاد یه عمر فرو کرده توی مخ شاگرداش چرا باید الان بزنه زیرش؟ نمیدونم چرا نخواسته وندونسته شدم رقیب استاد؟ خیلی زجر آور شده این روزا این روزهایی که همیشه برام خوب بوده و بوی بهار میداده، اما انگار امسال قرار نیست بهار مهمون دلم بشه. با هر بارونش دلم میگیره بدجور...*** خدایا!!! بیا پایین ببین چه خبره اینجا!!!
  • ... یکی از بنده هاش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی