تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

۲ مطلب در خرداد ۱۳۸۹ ثبت شده است

آن کلید خدا کو؟

از خدا یک کمی وقت خواست وای ای داد و بیداد دیدی اخر خدا مهلتش داد   امد و توی قلبت پا گذاشت تکه ای از جهنم رقم زد   او قسم خورد و گفت ابروی تو را می برد توی بازار دنیا مفت قلب تو را می خرد   امد و دور قلب تو پیچید بعد با قیچی تیز نامرئی اش بال های تو را چید امد و با خودش کیسه ای سنگ داشت توی یک چشم بر هم زدن جای قلبت قلوه سنگی گذاشت قلوه سنگی به اسم غرور بعد از ان ریخت پرهای نور و شدی کم کم از اسمان دور دور   برد شیطان دلت را کجا  کو؟ قلب تو ان کلید خدا  کو؟ ای عزیز خداوند پیش از انکه در اسمان را ببندند پیش از انکه بمانی تا ابد در زمینی به این دور و دیری کاش برخیزی و با دلیری قلب خود را از او پس بگیری

من همانم...

سالها پیش از این زیر یک سنگ گوشه ای از زمین من فقط یک کمی خاک بودم همین یک کمی خاک که دعایش پر زدن آن سوی قله ی کهکشان بود   خاک هر شب دعا کرد از ته دل خدا را صدا کرد یک شب آخر دعایش اثر کرد یک فرشته تمام زمین را خبر کرد و خدا تکه ای خاک را برداشت آسمان را در آن کاشت خاک را توی دستان خود ورز داد روح خود را به او قرض داد خاک توی دست خدا نور شد پر گرفت از زمین دور شدراستی من همان خاک خوشبخت من همان نور هستم پس چرا گاهی اوقات این همه از خدا دور هستم.