تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

سلام خدا ...خوبی؟معلومه که خوبی! این که پرسیدن نداره! خدایا!!!دیدمت...آره امروز خودم با چشم های خودم روی زمین دیدمت.دیدم چطور با دستهات دوباره دستهام رو گرفتی و نجاتم دادی! ممنونتمچیزی برای گفتن ندارمهنوز توی شوک این موندمکه چطور اینقدر سریع صدام رو شنیدیاین فقط یه نشونه بود که بدونم کنارم دارمت!!! می دونم که هنوز بنده هات دعام می کنن.باور کن فهمیدمممنون از اون بنده ای که امروز در حقم این گونه دعا کرد. هستم...هنوز هستم...می مونم...باید بمونم...چون تو خواستی که باشم و نفس بکشم. خدایا!!!شکرت... خداجون خیلی دوستت دارم!!!
خدایا!!!بد جوری دارم درجا می زنم.کجایی؟به دادم برس!که اگه نیایی دیگه نمی دونم چی میشه! خدایا!!!کجایی؟بیا پایین کارت دارم.شاید تو اینجایی و من نمی دونم... خدایا!!!لحظه ی غریبی ست لحظه های بی تو بودن. خدایا!!!ممنون که باهام آشتی کردی!بازم خونه تکونی کردی دلم روتکوندی و رفتیو من همچنان به دنبال تو می گردم. خدایا!!!غریبمغریبم تو این زمینتمنو با خودت ببرهر جا بری باهات میامفقط منو با خودت ببر غریبم تو این برهوتغریبم به خدا!!!

عید است...

اتفاقی خاص در عرش عظیم افتاده بودلرزه بر اندام شیطان رجیم افتاده بودچون که بر رخسار پاک احمدینقش بسم الله ارحمن الرحیم افتاده بود                   عید بزرگ مبعث مبارک
خدایا چه زود غریبه ها خودی شدنخدایا چه زود خودی ها غریبه شدنچه زود "شما" بودم شدم "تو"و چه زود "تو" بودم شدم "شما"چه زود عزیز دیروز غریبه ی امروز شدچه زود رفتن و مثل یک رویا شدنچه زود محو شدن و جای پاهاشون موندچه زود از خاطره ها پاک شدمچه زود نیومده باید برمچه زود شدم غریبه و تنها خدایا مذهبتو شکر!!!چه زود بین بنده هات تنها شدم چه خوب که دوباره خدایی شدمچه خوب که نیومده راهیم کردیچه خوب که دوباره.... حالا!!! خدایا!!! خدایا اونقدی بهش بده که نبینه من چی دارم.خدایا اونقدی باهاش باش که به من احتیاجی نداشته باشه و نگه که تنهاست.خدایا اونقدی بهش لذت بده تا بدونه تکه.خدایا از وجود خودت سیرابش کن.خدایا نمی دونم کیه؟ اما هر چی هست بنده ی توء.بهش بده اون چیزی رو که میخواد ولی اون چیزی رو که به ضررش تموم میشه هیچ وقت نده.ازش بگیر اون لحظه ای رو که تو در اون لحظه وجود نداری.ازش بگیر اون کسی رو که جای تورو میگیره.                                      خدایا عاشقش کن                          اونم عاشق خودت...

هیچ...

ای به داد من رسیده، تو روزهای خود شکستن ای چراغ مهربونی، تو شب های وحشت من ای تبلور حقیقت، توی لحظه های تلخی تو شبو از من گرفتی، تو منو دادی به خورشید اگه باشی یا نباشی، برای من تکیه گاهی میون این همه دشمن، تو رفیقی جون پناهی یاور همیشه مومن، تو برو سفر سلامت غم من نخور که دوریت، برای من شده عادت ناجی عاطفه ی من، شعرم از تو جون گرفته رگ خشکه بودن من، از تن، تو خون گرفته اگه ممنون تو باشم، اگه از تو باشه جونم قدر اون لحظه ندانم، که منو دادی نشونم   یاور همیشه مومن، تو برو سفر سلامت غم من نخور که دوریت، برای من شده عادت
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید...ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت: حالا تو موهای منو بتراش !به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدم ولی از زبانش هرگز نشنیدم …!!!به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد.به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !به سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچه اش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنن...به سلامتی پدری که هر وقت میگفت “درست میشود” … تمام نگرانی هام به یک باره رنگ میباخت…!به سلامتی پدری که وقتی پشت سرش از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !به سلامتی پدری که وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !به سلامتی پدری که وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری.....همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…ولی پدر …یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکنهخم به ابرو نمیاره و خیلی سخت تر از این حرفهاست فقط هیچ کس نمیبینه و نمیدونه که چقدر دیگه میتونه بنویسه …بیایید قدردان باشیم … پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند ! بابایی ببخش اگه دیر شد ولی یادم بود...           خیلی دوست دارم

کاشکی...

کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت اون ابرها میومد بیرون و گوشم رو می گرفت و داد می زد که آهای بگیر بشین سر جات اینقده غر نزن.همینه که هست!بعد یه چشمک می زد و آروم توی گوشم می گفت: همه چی درست میشه!!!

ببخش اگه...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اینجا آخرشه...

یه پوکرباز همیشه باید آماده ی بلوف خوردن باشه. یادت نره...

شب آرزوهایمان..

لیله الرغائب شب آرزوهاست، شبی که آسمانش پر از ستارگان است، در آن شب هر دعایی ستاره ای خواهد شد و در پهنه ی آسمان خواهد نشست. بیا ستاره های هم را نظاره کنیم و بر هر کدام آمین گوییم... برایت بهترین ها را در این شب آرزومندم تو نیز برایم بهترین ها را بخواه. هر چند چیزی غیر از این نخواهد بود.                                                     آمین قربونت برم خدا که یه شب برای آرزوهام گذاشتی هر چند می دونم هر شب به آرزوم نگاه می کنی...این چند وقته خیلی شرمنده ی روی ماهت شدم امروز که از قافله ی روزه دارانت جا موندم کمکم کن بیشتر از این درجا نزنم و از قافله ی آرزومندانت جا نمونم. می دونم بخشنده ای از ثواب روزه دارانت کمی هم به ما بده. خدا گفته اگه بنده هام می دونستن که برای دعای مستجاب نشده اشون چقدر ارج و قرب قرار دادم هیچ وقت ازم نمی خواستن که دعاشون رو مستجاب کنم. خدا آخه تو که اینو گفتی قبلش به بنده هات می گفتی که چرا مستجاب نکردی... از حالا ازت می خوام منو به این آرزوم برسونی همونی که خودت میگی بهت نزدیک میشم... آهای خدا جون خیلی دوست دارم... عزیزمی عاشقتم عاشق این دل بزرگت که منو همیشه توش جا دادی...یه بار دیگه منو بغل کن دلم برات تنگ شده...