از این همه نامردمی ها قلبم داره میمیره کم کم
من از تو می پرسم خدایا! اینجا زمینه یا جهنم؟؟؟
وقتی برای گریه کردن باید از این دنیا جدا شد
وقتی واسه آزاد بودن باید اسیر آدما شد
میگن وقتی میخوای از این همه بدبختی راحت شی
یا باید بگذری از جون یا هم رنگ جماعت شی
باید اونی شی که میگن باید اونی شی که میخوان
چه رنجی داره تن دادن به این قانون بی وجدان
چقد کج میشه وقتی که زمین برعکس می چرخه
یا هر آغاز شیرینی همیشه آخرش تلخه
زمین درگیر ابراز یه جور آفتاب و مهتابه
زمان سر گیجه میگیره خدا تو آسمون خوابه
توی دنیایی که هر روزش مثل دیروز میمونه
مصیبت میشه وقتی که زمین میچرخه وارونه
ولی ایکاش وقتی که زمین میچرخه وارونه
منو بفرسته چند سالی عقب تر بر نگردونه
شاید تو این ظلمت خدایا!!!
تو ساحلو از یاد بردی، گم شد تو دریا کشتی عشق
سکانو دست کی سپردی؟؟؟
اینجا سر هر چهار و پنجش این خلق درگیر نبردند
حق با ملائک بود وقتی، با ناامیدی سجده کردند