تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

برای تو...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همسفرم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
حقیقت زندگی اینه: هر چی بیشتر مهربون تر باشی بیشتر بهت ظلم می کنند. هر چی صادق تر باشی بیشتر بهت دروغ میگن. هرچی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائلند. هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بذاری راحتر لهش می کنند. و اگر بدونند که منتظری و بهشون احتیاج داری، به اندازه یه دنیا ازت فاصله می گیرند... و اینم: عادت آدمهاست: سیگار هم، کامش را که داد زیر پا له اش میکنند...

واقعیت تلخ زندگی

خدایا!!! کودکان گل فروش را دیده ای؟؟؟ مردان خانه به دوش، دخترکان تن فروش، مادران سیاه پوش، واعظان دین فروش، محرابهای فرش فروش، پسران کلیه فروش، زبانهای عشق فروش، انسانهای آدم فروش، همه را می بینی؟؟؟ میخواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد... دختری پشت یه اسکناس 1000تومنی نوشته بود: پدر معتادم برای همین پولی که پیش توست، یک شب مرا بدست صاحب خانه سپرد! خدایا!!! چقدر می گیری؟ که بگذاری شب اول قبر، قبل از اینکه تو ازم سوال کنی، من از تو بپرسم چرا؟؟؟
دیگه همه به این حالم عادت کردن، نه همه ی همه دیگه همه عادت کردن منو، عادت کردن زمین گرده سر و ته اش بهم میرسه یه روزی اونجایی که بودی آخر دنیا میشه واسه ات تا میام بهت عادت کنم مث آدمای دور و برم پر می زنی یه جاهایی با بقیه فرق نداری از این دنیای خاکی هیچی نمیخوام روی یه شاخه پیدات می کنم آروم کنارت میشینم تا میام بهت تکیه کنم و دلگرمت بشم دوباره بالهاتو باز می کنی و پرواز می کنی اونوقت من می مونم و یه دنیا حرف نگفته.... آی خدا!!! دلم ترکید از اینکه هیچ کسی واسه  ....   زبونت امید میده اما دلت نه! این همه تناقض؟؟؟ چرا؟؟؟   خدایا!!! جایی ایستادم که نه راه پس دارم نه راه پیش. این کجای دنیاته؟؟؟ ته دنیات کجاست؟؟؟ تو خلقتت موندم!!! چرا باید گل من با بقیه فرق داشته باشه؟ چرا باید قلب ؟ چرا باید یه ... خدایا!!! منو برگردون! برگردون به همون جایی که بودم. من اشتباهی وارد این دنیات شدم. من اهل زمین نیستم، اهل آسمان هم نیستم. اهل یه جای دورم منو به اونجا برگردون. باشه سکوت کن، منم هیچی نمیگم فقط میگم خدایا شکرت!!!   دونیا بوتون آدام لاری هاموسی نامرد اولوب منیم بو گوزلریمه بوگجه یاشلار دولوب
تودستات گرمه می دونیولی دستهای من سسته چرا غمگینی و اشکات تموم جونتو شستهحالا که اومدی پیشمبیا و بی گریه و زاریحقیقت رو بهت میگمجوابم کردن انگاری بذار پاتو روی قلبمنذار پاتو روی احساسمبجای گریه و زاری یه کم دعا بکن واسه امتموم دکترا گفتن همین روزاست می میرمنمی دونن دوام شوک نیستنباشی جون نمیگیرم نبر ولتاژشو بالانزن شوک، من دلم خونههمین جایی که شوک میدیدلم نیست ،خونه ی اونه حالا قدرتو میدونمگرچه فرصتی نموندهقربون دلت برم کهتورو تا اینجا کشوندهاگه قسمت، موندنم بودتورو تنها نمیذاشتممی گفتی بمیر، میمردمکه نگی دوستت نداشتم ببخش که بودنم واسه اتهمیشه دردسر دارههمه میگن امیدی نیستولی دعات اثر دارهصداتو می شنوم آرهچشمام اشکاتو می بینهوقتی داد می زنی پاشوبه قلبم خیلی می شینهنکن گریه گل نازمداره اشکات حروم میشهبجاش دعام کن زود باشملاقتت تموم میشهکاش میشد یکی بتونهمنو از خواب در بیارهمگه میشه مرده باشموقتی که اشکام می بارهاگه حسرت تورو دارماگه سرد و بیقرارمتورو با چشمای گریون به خدامون می سپارمنمیگم برات می میرمچون واسه تو زنده بودمنمیگم عشق منی، توچون تویی همه وجودم اون دنیا جام خوبه خوبهدلم واسه خوشی تنگه اون خدا که من میدونمحتی آتیشش قشنگه

خدای من...

خدایا!!! بابت عیدی های که از دیشب بهم داری میدی ممنونتم....

دردم میاد...

بیشتر اوقات به همین جایی که هستم می رسم. یعنی نمیدونم چی میشه که یه دفعه... مدت زیادیه که نمیتونم خوب غذا بخورم.مهم نیست اما... خودمم هم حال این روزامو نمیدونم. ضعف بدی تمام بدنمو گرفته. یه جنگ تن به تن شده. همچنان می جنگم مثل روزهای... خیلی مقاوم شدم. یه جورایی دیگه پوستم کلفت شده. خالی از لطف نیست این دردا... تنها دلخوشیم... قصد گلایه ندارم. اصلا اهل گلایه کردن نیستم. توی این سالها لب به شکایت وا نکردم، و قرارهم نیست که شکایتی داشته باشم ازت. فقط میخوام مثل همیشه کمی هوامو داشته باشی. صدای ضربانش خیلی تند تند شده.می ترسم.... بد جوری باهام سر ناسازگاری گذاشته... هر چقدر لج بازی می کنه بیشتر کم میارم... هیچ کدوم اینها مهم نیست مهم اینه تورو کم نیارم... بدجوری مردنم میاد نمیدونم چرا دیگه مث سابق هیچ ...   بگذر از حرفام... بازم شکرت !!!
بش گونوخ دونیا هامیسی یالان اولدی... قسمت بلیمیش داها اولان اولدی...   درد لروی ور منه،بستی داها سن یورولوب سن بیراز دا گوی من چکیم، بسیندی دای سن یورولوب سن درد سنین گولزلرو گویردیب منیم دا اورگیمی قوخما،دالیندا دایان میشام، منم کمک گین دایان، بو قارانلیخ گجه لر ایتئجه اورگیمیزده، محبت گولی بیتئجه سن اینجی سن، منده اینجیرم دایان هله تزدی سینه سن اینیدن   وقتی دردم میاد فقط این شعرو زمزمه می کنم فقط این شعره که دلگرمم می کنه به زندگی فقط این شعره که آرومم می کنه دست شاعرش درد نکنه خدا از بلا دورش کنه دست مریضاد رفیق...