گرچه این دل با ما خوب تا نکرد
بهتر از ما هم کسی پیدا نکرد
داغ را چون لاله پنهان کرد دل
چون شقایق راز ما افشا نکرد
با شکیبایی میان هست و نیست
جز به دود و آه خود سودا نکرد
بود غم پابسته در دهلیز دل
پیش کس لب بر شکایت وا نکرد
سوخت دل اما به اشک چشم ساخت
تشنه بود و خواهش از دریا نکرد
و هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت حیرانیم را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
دیده بارانیم را حس نکرد
از میان آشنایان هیچ کس
غرب پنهانیم را حس نکرد
در هجوم لحظه های بی کسی
گریه طوفانیم را حس نکرد
آنکه با آغاز من مانوس بود
لحظه پایانیم را حس نکرد
تقدیم به دوستی که همیشه دوسش داشتم.