تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

آدمای مجازی همیشه باید مجازی بمونن ... از بعضیا همیشه فاصله باید گرفت ... بهشون اگه نزدیک بشی ... روشون نباید زوم کرد چون کیفیتشون رو از دست میدن ...
سن منیم اورییمی

اوغورلادینگ

آپاردیگین

سینیردیگین

یانوردگین

اینیده گتردیگین نچه ؟؟؟  

+ منیم بو گوزوم بو گئجه یاشالار دولوب...
دستام شاید اما دلم به نوشتن نمیره این کلمات بهم دوخته شده کجا، احساسات من کجا....؟ این بار نخونده منو بفهم...
یهویی یه گونی خاطره از آسمون خدا پرت شد وسط اتاقم نمیدونم چرا مث یه فیلم از جلوی چشمام عبور کردی و یادم افتادی!!! نمیدونم چرا داغت تو دلم تازه شد ... چرا باز روزای اول سال یادم اومد و ... یادته من و تو سوار ترکِ موتور بابا بودیم؟؟؟؟   +تولد تو 5 روز بعد از تولد منه.نمیخام رفتنتو باور کنم میفهمی؟ +من و تو هم خونیم اما هیچوقت هم خونه نشدیم ...تو از یه دنیای دیگه ... من از یه دنیای دیگه ... چجوری کنار هم بودیم؟چجوری اینهمه حس هست بینمون ؟؟؟چجوری میشه بیایی به خوابم و منو بیدار کنی برای اینهمه خاطره؟هنوزم این صدارو ... حتی وقتی داشتم برات فاتحه میخوندم هم این صدا ...رفتنت نبودنت نیست ... دوس دارم . میخوام . اما نمیتونم که بخوام. ...منتظر موندن برای جواب تو منو بدخواب کرد امروز ... روانــی ... میگم دوستت دارم !تو بشنو : دلم برات تنگ شدهمیگم مواظب خودت باش!تو بشنو : دلم برات تنگ شدهمیگم حال احوالت چطوره ؟تو بشنو : دلم برات تنگ شدهتو اصلا هر چی میگم بشنو : دلم برات تنگ شدهمن اینجامن اونجا اصلا هر جا که باشم دلم برات تنگ شدهرو که بر میگردونیاز اون لحظه ی خداحافظیتا دیدار دوباره اتلحظه به لحظهدیقه به دیقهدلم برات تنگ میشهمن تو هر جمعی هم که باشمچه غریبه چه آشنادلم فقط برای تــــو تنگ میشهای واااای !!! دیدی چی شد؟؟همش که شد دلتنگی!!!بین خودمون بمونهراستشو بخوای همین حالا ، همین حالای ِ حالا همدلم برای تــــــو تــــو یه نفر تنگ شده +اینکه جوابمو کجا مینویسی دیگه مهم نیس برام ... + فقط میخوای بدونی زنده ام یا مرده .همین. دلتنگی داره خفم میکنه ... یادش بخیر ....    خدایا !!! چرا خواستی یادم بیاری این همه خاطره رو ؟؟؟

تنهایی من ...

عمیق بلـــند عمیق بلند بلــندِ بلند هر بار به تنهایی ام نگاه میکنم کلاه از سرم میافتد ...

قرص ماه ...

هربار که در حوض افتاد ماهی ها در توهمی خیس تا صبح رقصیدند و رقصیدند و رقصیدند قرص روان گردانی ست ماه
زندگی به من آموخت؛

بودن با کسانی که دوستشان دارم، از همه چیز با ارزش تر است.

یاد گرفته ام،که اگر مقدار دریافت من از کائنات کم است!

نشان این است که چیز زیادی به کائنات نداده ام!

اگر امروز کسی به من لبخندی بزند...

نشان این است...

که من باید به کسی لبخند بزنم...

یاد گرفته ام...

که اگر کارهای امروزم روبراه نیست!

نشانهء این است که...

افکارم روبراه نیست!

امروز یاد گرفته ام که...

اگر شادی امروزم را...

با دیگران سهیم نشوم!

دیگر شادی تازه ای دریافت نخواهم کرد!

در کلاس درس پروردگار آموختم..

مال اندوزی نه تنها شادی به همراه ندارد!

بلکه غم و اندوه به همراه دارد!

و...

"بذل و بخشش"

نه تنها باعث اضافه شدن دارائی می شود...

بلکه...

" حس آرامش و لذت"

به ارمغان می آورد ...

این پست با تمام وجودم تقدیم به " حــُــکم دِل "

عاشـــقــم من ...

 

http://s3.picofile.com/file/8199244300/1957410_efae648a9bbfd9cb688f2ef1e64d7d32_org.jpg

 

مهاجرت ؟؟؟!!!


http://s3.picofile.com/file/8198147942/10100679_4988_l.jpg


نمیدونم از کجا شروع کنم... با شرایط سختی که الان دارم نمیدونم واقعا چی بگم

از اولش بگم یا آخرش...

از دیشب میگم...

بعد از اتفاقات واقعا تلخی که توی بلاگفا افتاد...کشیده شدم به اینجا.بماند که کی اینجارو بهم معرفی کرد

ادرس ایمیلمو دادم. نوشت این ایمیل قبلا ثبت شده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شوکه شدم در حد مرگ.مونده بودم ینی چی. دوباره زدم بازم همون پیغام نوشته شد.

ایمیل بعدی رو وارد کردم.اما قبل اینکه ثبتش کنم منصرف شدم.

دوباره ایمیل اولو زدم چون این ایمیل برام خیلی مهم بود.پیش خودم گفتم ینی کی این ایمیلو داده؟؟؟

نتونستم ازش بگذرم.زدم فراموشی کلمه عبور...

لینک تغییر کلمه عبور به ایمیل ارسال شد اما نتونستم..

ینی به ایمیلم دسترسی نداشتم .مجبور بودم تا صب صبر کنم

صبح به محض اینکه خودمو جم و جور کردم رفتم سراغ ایمیل.

لینکو زدم.... وااااااااای خدااااااای من!!!!!!!!!

ینی چی؟؟کی من عضو شده بودم که خودم خبر نداشتم؟؟؟!!!!!!!!

مشخصات کاملا درست بود. همش مال من بود....شماره... اسم...

خیلی فشار اوردم به ذهنم یه چیزایی یادم اومد

دفتر یادداشتمو برداشتم که نگاهی به رمز ها و ادرس هام بکنم ببینم میتونم پیداش کنم یا نه

دفترو تازه پاکنویس کرده بودم چند صفحه رو که به نظرم بیهوده بوده رو انداخته بودم دور....

ناراحت... خوشحال...

ناراحتیم زودگذر بود.خوشحال بودم که حداقل تونستم با ایمیلم همه  چیو درست کنم...

یه گشتی اینجا زدم. یه ادرس به همون اسمی که میخاستم ثبت کردم. خیلی برام مهم بود...خیلی


http://s3.picofile.com/file/8204506468/Capture.PNG


الانم نمیدونم حسمو چجوری بنویسم

فقط دلم میخاد بازم یه تشکر از وانـجَ بکنم.

تقدیم با تمام وجودم به تو


http://s6.picofile.com/file/8198148268/10230368_2442_l.jpg


خیلی خووووووشحال اونقد خوشحال که از تپش زیاد تمام تنم داره میلرزه...

من اینجا بودم بدون اینکه باشم


خیلی عجیب بود اتفاقات امروز

فقط میگم خدارو شکر