تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

هنوز هم خدا هست

تنـــــها خــُــدا

خدا هم تنهاییاشو جار میزنه. قل هو الله احد ...

بایگانی

تقدیم به نسیم عزیز

آشفته ام داغون خراب نمی دونم چی بگم تا تلافی این دردها بشه یه عمر رفاقت آخرش هم بی خداحافظی رفتی؟! عیبی نداره دلم دریاست دیگه یاد گرفتم چطوری با این دردها بسازم چقده سخت بود این خبر رو بهم بدن نمی دونم خودت خواسته بودی یا خودش دلش سوخته بود واسه رفاقتمون؟ همون رفاقتی که همه سرش قسم می خوردند من و تو رو به زور از هم جدا می کردند حالا چه راحت این همه فاصله بینمون افتاد باورم نمیشه که دیگه زیر آسمون شهرم نباشی *** دلم چند روزی بود که گواهی میداد باید... اما به روی خودم نیاوردم خودمو زدم به بی عاری ولی امروز منو کوبیدی زمین بالاخره برنده شدی آخه چند ماهی بینمون فرق هست *** کسی حق نداشت پشت سر تو پیش من حرف بزنه یعنی اجازه نمیدادم. زبونش رو از گلوش می کشیدم بیرون چه غیرت و تعصبی داشتم نسبت به تو خانواده هامون هم می دونستن که نمی تونن مارو جدا کنند یادش بخیر!!! اون پیک خبر رسون همه رو هنوز داریم. وای یعنی میشه همه ی اون روزها تموم شده باشه؟؟؟ چی باعث شد؟ چی شد اون سالها باد هوا شد؟ یه سال، دو سال، نه نزدیک به 17 سال یعنی پر پر شد؟ *** دلیل این همه سکوتت رو نفهمیدم وقتی بهت اس دادم... ساکت موندی اما گریه هاتو خیلی خوب حس کردم آخه دلم همیشه بهت نزدیک بود با جمله ای که برات فرستاده بودم می دونستم بهم می ریزی باید بهم می ریختی عین خودم میشدی بعد از این که اون همه برات حرف زدم فقط بهم گفتی: دوستت دارم. دوست داشتنت درمان زخم های دلم نبود خودت هم خوب می دونی وقتی بهم میریزم زیاد حرف می زنم یا باید بنویسم یا باید حرف بزنم شاید تو تنها کسی هستی که پی به این اخلاق من برده باشی چون خوب می دونی وقتی روانم بهم بریزه دیگه دنیا آخرشه واسه همین ساکت بودی تا فقط من حرف بزنم *** نه رفیق!!! دیگه نیستم جایگزینی هم واسه تو ندارم چون بهت گفته بودم وقتی توی حصار قرنطینه ام قرار گرفتی فقط من! وقتی رفتی دیگه رفتی! خود خواه نبودم ... خیلی زیاد باهم دعوا کردیم ولی دعواهامون قشنگ بود چون علاقه مون رو بیشتر می کرد اما روزی که توی بهترین روز زندگیت فراموشم کردی... دیگه دعوا نبود یه کیش و مات بود که... اونقده توی زندگیت گم شدم که حتی ارزش اینو نداشتم که شماره ی جدیدت رو بهم بدی خیلی جاها قانونم رو زیر پا له کردم خیلی وقتها به روی خودم نیاوردم فقط بخاطر تو خیلی پیش رفتیم اما اونجوری نموند *** توی اون همه دعوا یه سیلی خوابوندم توی گوشت یادته!!! بارون می بارید هوای بهاری قشنگی بود هی هی هی... ای روزگار چه کردی با ما؟؟؟
  • ... یکی از بنده هاش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی