گاهی رفتن خداحافظی نیست
قدم به قدم این خیابان
پرواز رفتن است
رفتن هایی سفید سیاه
رفتن هایی جوان فرتوت
گاهی رد پا یعنی گم شده ام
گاهی گم شدن بازگشتی ندارد ...
از پلاک ها که بگذری " عزیز
انتظار مردی است با عصای منقش
عینک ته استکانی و
نگاهی آبی نه آب مروارید
گاهی پیرمرد یعنی "" یادش به خیر ""
و ""یادش به خیر "" دیر شده است
حالا اگر این خیابان بر نگردد
اگر عقربه ها به عقب نروند
و ننویسم ""ماندن ""
مسافر همان همیشه است
و همیشه یعنی خداحافظ ...