مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. مومن/۶۰
گاهی وقتها فکر می کنم که دعا کردن چه چیز خوبی است. اگر دعا نبود زندگی چقدر سخت میشد. خدایا این خیلی مهم است. همین که تو به مکا اجازه دادی صدایت کنیم و خیلی چیزها را از تو بخواهیم. توی خیال من دعا مثل یک طناب است. وقت دعا حس می کنم طنابت را گرفته ام و دارم می ایم بالا.
همینش قشنگ است. مگر نه؟ بالا امدن از طناب تو . اما خدایا من با همین حرفهای خودم دعا می کنم. با زبان خودم. این جوری خیلی راحترم. مطمئنم که تو هم منظورم را می فهمی. اولها فکر می کردم زبان تو عربی است. پس دعاهای من هم باید عربی باشد. سختم بود. کم دعا می کردم. یا فقط از روی دعاهای دیگران دعا می کردم. راستش انها را فقط روخوانی می کردم. البته انها دعاهای خیلی خوبی بود و من خیلی چیزها از خواندنشان یاد گرفتم. اما حالا چند وقتی است که بیشتر خودم دعا می کنم.
خدایا ازت ممنونم که به ما اجازه دادی دعا کنیم.